
باید توجه داشت هر مجموعه فرهنگی برای تداوم مسیری که می پیماید نیاز به امید و حفظ روحیه دارد، از این رو باید اهداف را در سه مقطع کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت می بایست تنظیم کرد.
یکی از علل اصلی این تقسیم بندی این است که در صورت تحقق اهداف کوتاه مدت، مجموعه خود را باور می کند و با پویایی هر چه بیشتر به راه خود ادامه می دهد و یا در صورت شکست در همین اهداف کوتاه مدت، تشکل با یک آسیب شناسی به موقع و ارزیابی سریع می تواند نقاط ضعف خود را به دست آورده و مشکلات را پیش از آن که به حالت بحرانی برسند شناسایی کرده و دست به حل آنها بزند.
حال تصور کنیم که به جای یک هدف گذاری عینی و ملموس، در هدف گذاری فقط به موارد کلان و انتزاعی بپردازیم. در این صورت هم اهداف محقق نمی شود و هم مجموعه هیچ گاه توانایی ارزیابی و سنجش دقیق خود را پیدا نمی کند.
مراتب هدف گذاری
طبق مراتبی که برای هدف گذاری مطرح کردیم، اکنون فقط به تبیین اهداف می پردازیم.
اهداف کوتاه مدت
اهداف کوتاه مدت می بایست، شامل اصول و مبانی کلی گروه باشند به طور مثال میتوان یکی از اهداف کوتاه مدت یک حلقه صالحین ایجاد یک محفل و پاتوق مطالعه باشد که در مسجد یا پایگاه بسیج شکل میگیرد. این نوع اهداف هم بزودی محقق می شوند و هم در صورتی که از لحاظ محتوایی به گونه ی درستی هدایت شوند می تواند پایه های معرفتی و دانشی مجموعه را پی ریزی و تقویت کند.
در همین راستا میتوان ایجاد یک کتابخانه و سالن مطالعه کوچک را هم دید، که در صورت تحقق این هدف جمع به یک خودباوری میرسد و همانطور که گفته شد در یک بازه زمانی کوتاه نتیجه خوبی گرفت.
اهداف میان مدت
اهدف میان مدت می بایست علاوه بر قابلیت دسترسی، می بایست تا حدی دشوارتر و مشکل تر باشند هم گروه را دچار فشار و تلاش کند و هم تا حدی آرمانگرایی در آن دخیل باشد. آنچه که از نظر زمانی در اهداف میان مدت مد نظر است، بازه زمانی ۲ ساله است که هم مجموعه به یک تمزکز نسبی رسیده باشد و هم یک نقطه ی آغازی برای شنساندن مجموعه به تشکل های دیگر باشد.
مثلا برگزاری یک همایش در سطح استان میتواند یک هدف میان مدت خوب برای مجموعه ها باشد. که همانطور که گفته شد هم بعد محتوایی دارد و هم نیروها را از لحاظ اجرایی به توانمندی های جدیدی می رساند.
اهداف بلند مدت
آنچه که در اهداف بلند مدت مد نظر است، نشان دادن آرمانها و چشم انداز مجموعه می باشد.به تعبیر دیگر اهداف بلندمدت نمی بایست انقدر دم دستی و کوچک انتخاب شوند که گروه بتواند به راحتی و سرعت به آن دست پیدا می کند، زیرا ممکن است در ابتدا موجبات خوشحالی را برای اعضا فراهم کند ولی در ادامه پوچی و عدم اشتیاق به ادام راه را موجب می شود.
این اهداف می بایست در یک بازه زمانی ۵ ساله ارائه شوند و در راستای اهداف گذاشته تببین شوند.
آنچه که در این مجموعه یادداشت ها تحت عنوان مهارت های تشکیلاتی ارئه می شود، سلسله مباحثی است که به ابعاد و زوایای مختلف تشکیلات و گروههای فرهنگی و تربیتی می پردازد.
۱٫ نیاز سنجی
شاید یکی از بنیادی ترین مباحثی که هرگروهی می بایست به آن پاسخ دهد، نیازی است که احساس کرده و به خاطر آن وارد عمل شده است.
در اصل، نیاز سنجی و پاسخ به این سوال که چه نیازی هست که ما چنین کاری را انجام دهیم، می تواند پاسخ اصلی برای علت حیات و ماهیت حلقه باشد.
به تعبیر دیگر نیازسنجی علت وجودی مجموعه را تبیین و مشخص می کند و در ادامه حرکت در هر دوره ای می تواند مورد بازبینی و پرسش مجدد قرار گیرد که هم از انحراف و فاصله گرفتن از هدف اصلی جلوگیری کند و هم در صورت نیاز به تغییرات بنیادین بواسطه تغییرات پاسخ متناسب با شرایط جدید به این سوال داده شود.
۲٫ اولویت بندی
پس از تعیین و تبیین نیازهای موجود، آنچه که می بایست مورد توجه قرار گیرد و به آن پرداخته شود تعیین اولویت های عملیاتی است. ممکن است که در نیاز سنجی اولیه ۲۰ نیاز برای پاسخگویی احصاء شود، اما معمولا با توجه به محدویت های کمی و کیفی (اعم از بودجه، نیرو متخصص، زیرساخت های متناسب و…)
امکان پرداختن و پاسخگویی به تمام این نیازها نباشد. پس ما می بایست با توجه به امکانات و توانایی ها و اثر گذاری بالاتر دست به اولویت سنجی بزنیم.
به صورت عمومی می توان پیشنهاد کرد که طیفی ۴ گانه را برای اولویت سنجی در نظر گرفت.
۱٫ فوری با اهمیت بالا
۲٫ ضروری
۳٫ کم اهمیت
۴٫ خارج از دسترس
در این طیف نیازهایی که ذیل دسته اول (فوری با اهمیت بالا) طبقه بندی می شود. نیازهایی هستند که به پایه ها و ارکان حیاتی گروه مربوط می شوند.
دسته دوم (نیازهای ضروری) این دسته از نیاز ها در عین اینکه بسیار مهم هستند ولی دارای فشار و اهمیت زمانی خاصی نیست که با گذشت آن ماهیت مجموعه به خطر افتد.
موضوعات کم اهمیت، نیاز هایی هستند که به طور کلی از اولویت ها کنار گذاشته نمی شوند بلکه در صورتی به آنها پرداخته می شود که اولویت های بالاتر انجام شده اند.
نیاز های خارج از دسترس هم به طورکلی دوسته اند:
۱٫ نیازهایی که در عین حیاتی و مهم بودند به خاطر سنگین بودن یا تخصصی بودن از دسترس عملیاتی ما به دور هستند.
۲٫ نیازهایی که اصلا مهم و قابل بررسی برای ما نیستند.
پس جمع بندی در این بحث بدین ترتیب می شود که در گام اول می بایست نیازسنجی کرد و در گام بعدی اولیت بندی متناسب با توانایی ها و امکانات مجموعه را انجام داد.
مهارتهای تشکیلاتی صالحین